ستون آخر٬
من از حق آزادی وایلدرز برای بیان نظرات شنیع اش دفاع میکنم!
در دفاع از حق آزادی بیان بی قید و شرط
آذر ماجدی

هفته پیش وزارت کشور بریتانیا مانع ورود گیرت وایلدرز، سازنده فیلم فتنه و نماینده دست راستی پارلمان هلند، به بریتانیا شد. وزیر کشور، جکی اسمیث، با این استدلال که ورود او به کشور موجب اغتشاش و صدمه به هارمونی اجتماعی میشود، اعلام کرد که وایلدرز حق ورود به کشور را نخواهد داشت. وایلدرز از جانب یکی از لردهای مجلس برای نشان دادن فیلم فتنه به انگلستان دعوت شده بود. بدنبال این دعوت یک لرد مسلمان تهدید کرد که در صورت حضور وایلدرز در مجلس لردها، او هزاران مسلمان را برای تظاهرات در مقابل مجلس خواهد آورد. دولت بریتانیا اعلام کرد که مانع ورود همه افراطیون به کشور خواهد شد. این اظهاریه برای آزادی و حقوق فردی و مدنی در جامعه بسیار خطرناک است. به این ترتیب هر کس که نظراتش نزد مقامات بریتانیایی افراطی ارزیابی شود از ورود به کشور محروم خواهد شد.
این دنیای بعد از 11 سپتامبر است، دنیایی که توسط تروریسم دولتی آمریکا به دوران "جنگ علیه ترور"، یعنی جنگ تروریست ها، کشیده شد. در این شرایط دولت های غربی عملا مجاز به انجام هر کار و کنترلی هستند. تحت پوشش حفظ و دفاع از امنیت، حقوق انسانی، شان انسان ها و آزادی های فردی و مدنی مورد تجاوز قرار میگیرد. مردم نه تنها آمریکا، بلکه کل جهان نفرت خود از بوش را ابراز کردند. انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، که دنیا را به تحرک درآورد، بیش از آنکه "آری" به اوباما باشد، یک "نه" قاطع به بوش و سیاست ها و جنایات دولت او بود.
برخی بر این تصور بودند که میراث بوش- بلر سریعا پاک خواهد شد. اما، خیر. دنیا هنوز بر همان پاشنه میچرخد. ممکن است با خواندن این عبارات کسی استدلال کند، که این ممنوعیت برای یک ضد اسلامی مقرر شده و نه برای اسلامیون، پس این چه ربطی به "جنگ علیه ترور" دارد؟ پاسخ من به این سوال چنین خواهد بود: باصطلاح جنگ علیه ترور فقط علیه تروریست های اسلامی نیست. این جنگی علیه آزادی های فردی و مدنی و سطحی از تمدن بشری است که جامعه غربی از آن بهره مند شده است. این جنگی علیه بشریت توسط تروریست ها است.
ترس و ارعاب مهمترین سلاح طبقات حاکم و اوباش دست راستی و مرتجع برای تحدید حقوق و آزادی های شهروندان است. ترس و ارعاب قوی ترین ابزار مبارزه علیه آزادی و مدنیت است. اسلامیست ها از این سلاح برای کسب قدرت استفاده کرده اند و هنوز از آنها برای بسط قدرتشان استفاده میجویند. دولت های دست راستی با مستمسک قرار دادن هراس اسلامیست ها توانسته اند شرایطی را ایجاد کنند، که در غیر اینصورت برایشان چندان آسان نمی بود.
یک مساله مهم در حفظ  آزادی و حقوق مدنی و تضمین یک جامعه آزاد، تصویب و تثبیت حق آزادی بی قید و شرط بیان و ابراز وجود است. رمز این حق در عبارت بی قید و شرط است. در غیر این صورت همیشه دست طبقات حاکم برای تعبیر قید و شرط ها باز خواهد بود. همواره میتوانند با اتکاء به منافع یا امنیت ملی یا بهانه های دیگر آزادی ها را محدود و محدود تر کنند. اتفاقی که در چند سال اخیر در جوامع غربی شاهد بوده ایم. و قبل از اینکه بخود آئیم با یک سیستم سازمانیافته سرکوب و اختناق کامل روبر خواهیم بود. و ما در اینجا از شرق سخن نمیگوییم. حاکمیت فاشیسم در قلب اروپا و حدود 60 سال پیش اتفاق افتاد.
من کاملا با نظرات وایلدرز مخالفم. از نظر من او یک راسیست است. دست راستی افراطی است. او از نظر من تهدیدی علیه بشریت و کلیه دستاوردها و ایده های پیشرویی است که بشر طی مبارزات طولانی به آن دست یافته است. با این وجود من از حق او برای ابراز نظر و بیان ایده هایش دفاع میکنم. از حق او برای نمایش فیلم زشت و راسیستی اش دفاع میکنم. همانگونه که از حق معترضین به نظرات او برای تجمع و اعتراض علیه او دفاع میکنم. این یعنی حق آزادی ابراز وجود و بیان. اگر ما صرفا از ابراز بیان همفکران خود دفاع کنیم، این دفاع از حق آزادی بیان نیست. یک حرکت توخالی است. طنز جالب اینجاست که وایلدرز که این چنین از حق خود برای ابراز نظراتش دفاع میکند، خواهان ممنوعیت قرآن و ممنوعیت ورود مسلمانان بعنوان مهاجر به هلند است. این یک معیار دوگانه است. اما از یک دست راستی بجز این چه انتظاری میتوان داشت.
از نظر من هم قرآن و هم فتنه محصولات شنیع اذهان عقب مانده، ارتجاعی و تبعض گرا است. من از هر دو متنفرم. ما برای دنیایی مبارزه میکنیم که از هر دو این ذهنیت ها خلاص باشد. اما ما مدافع آزادی بی قید و شرط ابراز وجود و بیان هستیم. لذا نه قرآن و نه فتنه نباید ممنوع شوند. هم وایلدرز و هم اسلامیست ها باید از آزادی بیان برخوردار باشند. اما هر زمان که قصد کنند ایده هایشان را علیه انسانی به اجرا درآورند، آنگاه دولت باید دخالت کند. ما باید برای جهانی مبارزه کنیم که در آن هم قرآن و هم فتنه به موزه پیش از تاریخ متعلق باشند. دنیایی رها از تبعیض، نژاد پرستی، زن ستیزی، تعصب و عقب ماندگی. دنیایی آزاد که به برابری انسان ها صرفنظر از نژاد، قوم، ملیت و جنسیت احترام میگذارد. یک جهان انسانی. یک دنیای بهتر. *